آزادي بيان، كودك نوپاي عصراماني
محمد اسحاق فياض محمد اسحاق فياض

روز سيزدهم ثوريا سوم مي روز جهاني آزادي بيان  مي باشد، به همين مناسبت مراسم و بزرگداشت هاي متعددي در كشورهاي مختلف جهان برگزار مي شود. در افغانستان نيز اين روز گرامي داشته مي شود و آزادي بيان و قربانيان آزادي ياد بود به عمل ميآورند و روند آزادي بيان را در كشورشان مورد بررسي مجدد قرار مي دهند. به همين مناسبت نگاه كوتاهي به روزهاي تولد آزادي بيان در افغانستان در عصر اماني انداخته مي شود. هر چند كه بحث تاريخي آزادي بيان درافغانستان دراين نوشته كوتاه نمي گنجد و نياز به تحقيق گستر ده دارد، اما اين نوشته كوتاه مي تواند چشم انداز كوتاهي از زمان تولد آزادي بيان در كشور ترسيم نمايد. 

آزادي بيان و مطبوعات و اصلاح طلبي در افغانستان همپاي ديگر كشور‌هاي جهان سوم در اوايل قرن بيستم آغاز گرديد.عصري كه مبارزات ضد استعماري در كشورهاي جهان سوم به مرحله نويني رسيده بود و ملت‌ها يكي پس از ديگري از زير يوغ استعمار رهايي مي‌يافتند.در افغانستان نيز جنبش‌هاي اصلاح طلبانه در بستر تاريك، مخوف و استبدادي عبدالرحمان تكون يافت و در دوران حبيب الله زاده شد. اما همانطور كه در بستر استبداد نطفه بسته شده بو‌د, اين نوزاد هيچگاه به رشد و تكامل نرسيد.

تهداب ‌مطبوعات‌افغانستان با روزنامه "سراج الاخبار" دولتي در زمان امير حبيب الله‌ خان (1906 م) گذاشته شد و مولوي عبدالروف، غلام محمد خان, محمود طرزي و ديگران از جماعت فرهنگ و ادب آن روزگار بشمار مي‌رفتند. حضور مطبوعات در پايتخت و آغاز فعاليت مكتب عصري "حبيبيه" به مرور زمان مجموعه نوانديشي را به وجود آوردند كه تلاش داشتند افغانستان را به سوي مدرنيته هدايت كنند. اما اين كودك نوپا هنوز راه رفتن نياموخته مورد خشم و غضب امير قرار گرفت و سركوب شدند.

با روي كار آمدن امان الله خان جنبش مشروطيت فراز نويني يافت. او كه از تربيت يافتگان دامان سراج الاخبار و خانواده طرزي بود و از مدرنيته عصر خود نيز آگاهي‌هايي داشت, از مشروطه طلبان استقبال كرد و با استفاده از سلطنت موروثي همراه با نو انديشان سعي كرد افغانستان را به سوي تمدن جديد هدايت كند. اولين "قانون اساسي" كشور تحت عنوان "نظامنامه دولت عليه افغانستان" تدوين گرديد.

طبيعي بود كه اصلاح امور و تغيير افكار عامه, نيازمند آزادي بيان و نشر افكار و انديشه‌ها توسط مطبوعات بود, در اين مرحله روشنفكران و اصلاح طلبان توانستند حق چاپ جرايد و مطبوعات را از قانون اساسي بگيرند.اولين قانون مطبوعات نيز با عنوان"نظامنامه مطبوعات" در اين دوره تدوين گرديد كه در آن آمده بود: مطبوعات و چاپ روزنامه‌هاي داخلي مطابق حكم قوانين مربوطه آزاد است, حق چاپ روزنامه مختص به دولت و اتباع افغانستان است. هرچند كه انحصار چاپ مختص دولت بود ولي نفس آزادي بيان و مطبوعات كه در قانون اساسي گنجانده شده بود خود گام بزرگ براي رسيدن به دموكراسي بود.

تلاش ديگري كه براي گسترش مطبوعات صورت گرفت اين بود كه امان الله با تاسيس مـكاتب در ولايات، نشــريات و جرايد را به اين مكاتب مي فرستاد و فايده مطبوعات را عمومي ساخت.

در اين دوره جرايد دولتي« اتفاق اسلام » درهرات « طلوع افغان» در قندهار,« ستاره افغان» در جبل السراج,« بيدار» در مزار شريف,«اتحاد مشرقي» در جلال آباد و جرايد غير دولتي, «انيس», «افغان»,« نسيم سحر»,« پشتون ژغ» و «نوروز» پا به عرصه ظهور نهادند. (1)

اما متاسفانه با همه اين تلاشها نيروهاي اصلاح طلب نتوانستند پتانسيل لازم اصلاح و نوانديشي را در افكار عامه بوجود آورند، هنگاميكه تجدد و سنت گرايي رو در روي هم قرار گرفتند, مردم بي‌تفاوت ماندند, در نتيجه نيروهاي سنتي كه از جايگاه اجتماعي قبيلوي، ديني و فئودالي برخوردار بودند،بر اصلاح طلبان پيروز شدند؛ آنان را از صحنه بدر كردند، يكي از عوامل مهم ناكامي‌هاي اصلاح طلبان عدم تغييرافكار و باورهاي عامه از اعتقادات و برداشتهاي سنتي، به مدرن، دراين دوره بود. اين نشان مي‌داد كه تلاشهاي آنان در عرصه فرهنگ، مطبوعات و علوم جديد، كوچكترين تاثيري در باورهاي سنتي مردم نداشته است، زيرا تغيير اجتماعي در ميان مردم در دو مرحله صورت مي‌گيرد، يكي تغيير در "باورها" و ديگري تغيير در "رفتارها" است. تغيير در باورها افكار عامه را از باورهاي سنتي به باورهاي مدرن تبديل مي‌سازد و رفتارها خودفرايندعملي تغيير از سنت به سوي زندگي مدرن است. متاسفانه اصلاح طلبان اماني در هيچ يك ازاين زمينه‌ها در ميان مردم موفق نبودند، تبليغات رسانه‌هاي جمعي هرگز در باورهاي سنتي، قومي و عشيره‌اي مردم دگرگوني ايجاد نكرد وحتي كوچك ترين ضرورتي براي تغيير ساختار زندگي سنتي نيز بوجود نيامد. اطاعت از خان، ملا، رئيس قبيله و ملاكان بزرگ (فئودالان) و زندگي ايلي و قومي همراه با هنجار‌هاي عشيره‌اي و نيز در اواخر حكومت اماني، گريز و مخالفت از مكاتب جديد، همان تسلسل سنتي چند قرنه به قوت خود ادامه پيدا كرد. افزون بر چنين جمود اجتماعي، شتاب زدگي اصلاح طلبان را نيز اضافه كنيد. آقاي اسماعيل اكبر يكي از نويسندگان دگر انديش معاصر كشور، مطبوعات عصر اماني را چنين به نقد مي‌گيرد:

به طور كلي ... يك نوع شتابزدگي و علاقه بسيار شديد به تحول و مشروطيت, در كل اخبار و جرايد احساس مي‌شود. آن ملاحظه كاري‌هاي دقيقي كه محمود طرزي در شناخت روان اجتماعي داشته در اين‌ها كمتر است ..., شوق تجدد باعث مي‌شود كه اينها از جامعه بسيار فاصله بگيرند." (2)

عامل دوم بي‌سوادي و عدم آشنايي مردم با مطبوعات بود كه بزرگترين آفت در راه اصلاح طلبي به شمار مي رفت، زيرا آبشخور فكري توده هاي مردم مطبوعات نبود و از عوامل ديگري سيراب مي شدند كه برجريان آزادي و اصلاح طلبي خط بطلان مي كشيدند.

   به نظر نگارنده از روزي كه در كشور« جنبش مشروطيت» حركت خودرا آغاز كرد، استراتژيي را كه از يك زير بناي مستحكم، همراه با واقعيت هاي موجود در كشورباشد ارايه داده نتوانست،+ بلكه به نوعي تقليد از اصلاح طلبان ديگر كشورها گام برداشته شد. اگر ما به وضعيت اجتماعي عصر اماني نظر افگنيم. نيروهاي سنتي و دگر انديش هركدام از رسانه‌هاي تبليغي برخوردار بودند، كه با توجه به بافت اجتماعي مردم مشخص مي شود كه  نيروهاي سنتي اصلاح گران را چگونه از ميان توده هاي مردم بدر مي كنند و نيز كدام يك بنگاههاي تبليغاتي آنان در ميان عامه مردم كار ساز و از موفقيت بيشتري برخورداراست.

رسانه هاي تبليغي سنت گرايان را مي توان چنين برشمرد: اول امور ديني و تبليغات مساجد از قبيل: بيان احكام نماز, روزه, تراحيم, تعزيه, نذر و... دوم مكتب خانه، سواد آموزي و تربيت فرزندان به شيوه سنتي. سوم هنجار‌هاي قومي و عشيره‌اي.

اما تنها رسانه تبليغي روشنفكران مطبو عات بود،در حالي كه  سه عنصربالا از  مهمترين رسانه  تبليغ و اشاعه فرهنگ سنتي در ميان مردم به شمار مي آمد كه در متن جامعه ي سنتي نهادينه شده بود, شايد دگر انديشان ساير كشور‌هاي جهان سوم كه سراغ مطبوعات و رسانه‌هاي جمعي رفتند, ساختار اجتماعي مردم‌شان در چنين قالبهاي بسته سنتي گرفتار نبودند كه به موفقيت رسيده‌اند.شايد اگر جنبش مشروطيت اهداف اصلاحي خود را در مساجد و مكتب خانه‌ها دنبال مي‌كردند, بيشتر از شعارهاي آزادي بيان و گسترش جرايد و مطبوعات بود. اگر مكتب خانه‌ها در شهر‌ها و روستاها به مكاتب دخترانه و پسرانه تبديل مي‌گرديد. نسل اصلاح گر و دگرانديش تكون مي‌يافت. ولي متاسفانه كه چنين استراتژيي مورد توجه اصلاح طلبان قرار نگرفت و زماني كه دولت و برخي از روشنفكران ضرورت مسئله را درك كردند هم دير شده بود و هم به عمق اهميت قضيه پي نبردند و طرح جامع ريشه‌كني بي‌سوادي را نتوانستند پي‌ريزي كنند, به همين دليل معلمان و سر معلمان خائين و بزدل, بجاي اداي رسالت تعليم و تربيت, به راحتي تسليم مخالفت‌هاي سنت طلبان شدند و با گرفتن رشوه عقب نشيني كردند و ما نسل اندر نسل ديگر ميان انبوه بي‌سوادان نشريه منتشر مي‌كرديم!.

 عامل سوم عقب نشيني تدريجي شاه امان الله از اصلاحات بود كه آزادي بيان را به چالش عميقي دچار كرد و در لويه جرگه سال 1924 از قسمت هاي مهمي از اصلاحاتي را كه دست داشت صرف نظر كرد.

با فروكش كردن شورشهاي سقوي و اعدام حبيب الله كلكاني پس از بخشش وي, بارديگر سلطنت مطلقه بر كشور سايه افكند, نادرشاه كابينه خانوادگي تشكيل داد, با روشنفكران و اصلاح طلبان اماني با خشونت رفتار كرد, جمعي را به قتل رساند و عده‌اي را به زندان افگند و بقيه پراكنده شدند. قانون اساسي امان الله را ملغي اعلام كرد و خود قانون اساسي جديدي را تدوين نمود در اين قانون اساسي، محدوديت‌هاي شديدي براي آزادي بيان و مطبوعات اعمال گرديد. در اصل 23 قانون اساسي نادر آمده بود: "مطبوعات, اخبار داخله كه خلاف مذهب نباشد, مطابق اصولنامه مخصوص آزاد مي‌باشد, نشر اخبار فقط از حقوق حكومت و تبعه افغانيه است."( 3)

بدين ترتيب كودك نوپاي آزادي بيان در افغانستان به چنين سرنوشت غمباري دچار گرديد و بعد از اين تاريخ نيز فراز و نشيب هاي خونباري را طي كرد تا به اين مرحله از تاريخ خود رسيد. قانون مطبوعات دولت آقاي كرزي با تمام اشكالات و نارسايي هايي كه دارد، بهترين قانون مطبوعات نسبت به قوانين گذشته افغانستان در باره مطبوعات به شمار مي رود. اما اين كه اين روند بار ديگر به ركود كشيده ميشود و يا سير تكاملي خود را مي پيمايد، آينده پرفراز و نسيب افغانستان مشخص خواهد كرد.

پي‌نوشتها:

1- فرهنگ, محمد صديق, افغانستان در پنج قرن اخير, ج 2, انتشارات وفايي, 1374 ـ قم ص557

2- اسماعيل اكبر,  مطبوعات و روشنفكران (گفتگو)  فصلنامه در دري  شماره 6 ـ 8 ص43

3- متن كامل قوانين اساسي افغانستان ـ قانون اساسي نادر شاه ،مركز فرهنگي نويسندگان افغانستان, قم ـ ص102

 

 

 

 

 


May 6th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي